1

هزاره يا ازبك كدام كله خامند

Posted by زولانه on ۲۳:۱۳ in , ,

ساليان سال است كه در تمام افغانستان عنوان كله خام را به برادران ازبك نسبت ميدهند تا جايي كه ژنرال دوستم در نطق خود بيان كرد كله هاي خام اينك پخته گشته.

با اين كه دادن القاب ناروا به هر انسان با هر عنواني خلاف معيارهاي انساني است اما براستي كله خام كدام نژادند ازبك يا هزاره؟

قوم هزاره قومي است شجاع و غيور و مبارز كه در طول ساليان بسيار زخمهاي عميقي برداشته است از زخمهايي كه عبد الرحمن و حبيب الله كلكاني و نادر غدار ،به گرده اين ملت نهادند تا عصر حاضر و اگر نمي بود خون هزاران جوان هزاره همين نيمچه حق را هم به ما نميدادند.

اما براستي چرا ما به اين جا رسيديم ؟

عده اي دلائل مذهبي را عامل ستيز با اين قوم بر مي شمارند . و عده اي ظهور افكار تند مذهبي و بخصوص عقائد وهابيت را عامل ميدانند اين درست اما تنها اين دلايل نيست و دليل ديگري كه در كار بوده هميشه عدم درك موقعيت و شناخت منافع قوم هزاره توسط بزرگان و خصوصا روحانيون كه نقش برجسته در جامعه هزاره داشتند هم سبب بروز اين فجايع گشته است. بگذاريد مثالي بزنم در زمان عبد الرحمن جامعه هزاره جامعه اي بود فئو دالي كه توسط خانها و ميرها اداره ميگشت و هر خان و مير مالك و صاحب اختيار رعيت خود بود و هر چه ميگفتند همان مي شد در آن زمان عبد الرحمن قصد داشت كشوري يكپارچه و دولتي مقتدر ايجاد نمايد و همين قصد او به جنگ با اكثر قوميتهاي افغانستان كه سر بر اين امر فرود نياوردند گرديد. از نبرد با ازبكان و كافرستان و هزاره تا تاجيكان و پشتونها

در آن زمان از علل درگيري سر پيچي خوانين و ميرهاي هزاره با پيشنهاد پرداخت ماليه به دولت مركزي و اطاعت از آن بود كه منجر به جنگ و شكست هزارها گرديد و عده اي متعصب كار را به جايي رسانيدند كه هزارها كافر ناميده شدند و به بردگي و كنيزي رفتند و آن فجايع اتفاق افتاد اما علت اصلي را شايد همين بتوان ذكر كرد كه عدم اطلاع خوانين از تغيير و تحولات جهاني و داخلي بود كه علم سركشي برداشتند زيرا موقعيت خودشان به خطر افتاده بود و نه مردم هزاره اگر آن زمان مردم هزاره از حكومت مركزي اطاعت مينمودند (عملي كه در آن سالها در تمام دنيا علل خصوص اروپا باب گشته بود و هم اينك نيز همين گونه است) شايد هيچ گاه آن جنايات خلق نمي گشت اما خوانين و روحانيون اطاعت از حكومت مركزي را ننگي براي جامعه هزاره قلمداد نمودند و آن گونه شد كه همه خوانده ايم و تمام مشكلات بعدي هم از همينجا نشات گرفت . قوم هزاره مردماني بي ارزش در حد برده و كنيز در اذهان جاي گرفت و نزديك به 200 سال نبردهاي پي در پي براي كسب جايگاه و اعتبار به عنوان يكي از باشندگان افغانستان صورت گرفت تا اين كه مزاري تا حدودي آن رامحقق ساخت. هر چند كه اشتباهاتي هم در كار بود كه مانع از رسيدن به جايگاه واقعيمان گشتكه ذكر آنها از حوصله اين مقاله خارج است و آن را به مقاله ديگري موكول مي كنيم.

در كل جامعه هزاره از ناحيه علما و روحانيون فاقد درك سياسي و شرايط روز جامعه ضربات سنگيني را متحمل گشته است و هم اينك نيز تاريخ بار ديگر در حال تكرار مي باشد.

بيش از يك هفته از بمباردمان مواضع حماس در شهر غزه توسط دولت اسرائييل ميگذرد. و مردم هزاره كابل به دعوت تعدادي از روحانيون و سياستمداران ديروز (شنبه 87/10/14) تظاهراتي برگزار نمودند و در آن تظاهرات شعارهاي مرگ بر اسرائييل و مرگ بر آمريكا سر داده و پرچم اين كشورها را به آتش كشيدند. اين تظاهرات علارغم مخالفت وزارت داخله و در هواي برفي كابل از داخل حياط مسجد پل خشتي آغاز شد.

باز هم عدم درك شرايط و موقعيت روز جهان و افغانستان ما را به قهقرا نزديك نموده است. و اگر اين گونه پيش برويم دير نيست كه از ناحيه تعدادي نا آشنا به امور و بعضا وابستگان به دولت ايران جامعه هزاره باز اين موقعيت خود را از دست بدهد . موقعيتي كه اگر از دست برود براي بدست آوردن آن بايد كل جامعه هزاره را قرباني نمود .

بنده هم از بابت كشته شدن مردم بي گناه غزه و آغاز اين درگيري بشدت متاسف هستم و خواهان اين هستم كه در هيچ كجاي جهان فرد بي گناهي بر اثر جنگ جانش را از دست ندهد اما كاري نميتوان كرد اگر بازي هاي سياسي را درك نمائييم مي فهميم آغاز اين نبرد اجتناب ناپذير بود و قطع آن هم امكان پذير نيست چه اين كه تمام طرفهاي ذينفع خواهان پايان اين درگيري نبوده و نيستند و اگر مي بينيم ايران اين گونه آتشي شده كه اين نبرد ختم شود بدانيد تمام بازي سياسي است و هيچ گاه ايران مايل نيست در اين حالت درگيري متوقف شود كه دلائل آن را در ادامه ذكر مينمايم.

بنده زماني كه مقاله جناب رستم پيمان را در سايت كاتب هزاره در مورد غزه خواندم بسيار تاسف خوردم كه چرا يك دانشجوي علوم سياسي اين گونه قضاوت نموده و حقايق پشت پرده را نديده است و به خود گفتم حتما سالهاي ابتدايي دانشگاه است و در سالهاي بعد خود واقف و مشرف بر امور خواهد گشت.

اما بيائييم نگاهي به اين تحولات بيندازيم از زمان پيروزي حماس در انتخابات و اختلافات آن با ابو مازن (رئيس تشكيلات خود گردان) و حزب فتح كه درگيري بين اين دو گروه مكررا به نبرد مسلحانه مبدل گشته و تعدادي از طرفين نيز كشته گشتند.

حماس را از لحاظ مادي و لجستيكي و تجهيزاتي دولتهاي ايران و سوريه حمايت مي نمايند و در جهت عكس تشكيلات خود گردان مورد حمايت مصر و اردن و عربستان و چند كشور ديگر است.

ايران از لحاظ آموزشي بر طبق گزارشات موثق مكاني را در تهران دارد بنام پادگان امام حسين كه اين مكان در جاده لشكرك تهران و بالاتر از دانشگاه امام حسين است و از لحاظ مكاني هم موقعيت كوهستاني و جنگلي و هم فضاي آزاد دارد و نيروهاي حماس و حزب الله در همين مكان آموزش مي بينند. (كساني كه قبلا از طريق آموزشهاي ايران به افغانستان اعزام گشتند اين مكان را خوب مي شناسند طوري كه يكي از اقوام كه بعدها طي نبردهاي حزبي ما بين نصر و حركت كشته شد در همين مكان آموزش ديده و با يك قبضه كلاشينكف به افغانستان اعزام گشته بود) از لحاظ لجستيكي آموزش چگونگي ساخت موشك را به نيروهاي حماس ياد داده اند تا موشكي بنام قسام توليد نمايند كه ادعا ميشد موشكي دست ساز است اما اين روزها شاهد هستيم كه برد اين موشكها تا 50 كيلومتر هم رسيده كه بنا به گفته مقامات اسرائيل موشكهاي نور ساخت ايران هستند طوري كه شهر های "اشکلون"، "آشدود"، "بر-شوا" و "نتویوت"، "افاقیم" و "یاونی" مستقيما در تیرس اين موشک ها قرار گرفته اند. و هر انسان فهيمي در مي يابد كه برد يك موشك دست ساز به 50 كيلومتر نمي رسد و در پشت اين عمل حتما پشتيباني علمي و مالي و تسليحاتي نيز وجود دارد به نظر شما حماس به تنهايي اين توانايي را دارد؟ و آيا به نظر شما موشكهايي كه حزب الله لبنان بر ضد تانكهاي ميركاواي اسرائييل استفاده نموده ساخت خودشان است (تانكهاي ميركاوا ضد آر پي جي و موشكهاي ضد تانك هستند اما در جنگ لبنان حزب الله از موشكهايي براي منهدم ساختن آنها استفاده نموده كه به حدي قوي بودند كه نه تنها آنها را منهدم مي ساخت بلكه هر تانك را به مسافت 15متر هم به سمت مخالف پرتاب مينمود(1)) .

اسرائيل سال قبل 1000 بمب از نوع GBU-39 از آمريكا خريداري نمود كه این بمب 113 کیلوگرمی ویژه منفجر ساختن پایگاه هایی است که در اعماق زمین قرار دارند، توان انفجاری این بمب برابر با بمبی 900 کیلوگرمی است، اما به مراتب ارزانتر است. اين بمب مراکز دارای دیوارهای بتونی و فلزی با ضخامتی تا 90 سانتیمتر را كاملا ویران می کند.

اولین محموله GBU-39 اواسط ماه دسامبر به اسرائیل تحویل داده شد كه در زمان انعقاد قرارداد، کارشناسان معتقدند بودند که هدف احتمالی چنین سلاحی می تواند تاسیسات هسته ای ایران باشد كه با فاش شدن جزئيات حمله به تاسيسات اتمي ايران مشخص گشت هدف اصلي هم همين بوده منتها با فاش شدن نقشه اين عمليات لغو گشت و هم اينك اسرائیل از این بمب ها برای نابود کردن پایگاه های زیرزمینی حماس استفاده می کند که دستگاه های پرتاب موشک های قسام در غزه، در آنها جاسازی شده اند.

از زمان فاش شدن نقشه حمله اسرائيل و هشدار كميسيون امنيت ملي مجلس به دولت ايران كه دولت آمريكا شايد در روزهاي پاياني رياست جمهوري بوش بخواهد ايران را مورد هدف قرار داده و حداقل تاسيسات اتمي آن را از بين ببرد دولت ايران تلاشهاي داخلي و منطقه اي خود را آغاز نمود در داخل مواضع و استحكامات خود را تقويت نمود برخورداري ايران از موشك شهاب 3 با برد 1500 كيلومتر و قابليت حمل كلاهك اتمي نيم تني كه قادر است تمام نقاط اسرائيل را هدف قرار دهد و فاش شدن آزمايش موشكي كه مراحل ساخت و انتقال آن از پايگاه شهيد باقري تهران بنا به تصاوير ماهواره هاي نظامي آمريكا بوده كه نمونه مشابه موشك قاره پيماي كره شمالي بنام Taepo Dong-2 مي باشد اين موشك قادر است كل اروپا را هدف قرار دهد و در همان زمان آمريكا اعلام نمود كه ايران تا سال 2015 توان ساخت موشكهايي كه آمريكا را هدف قرار دهد را داراست و فرمانده سپاه پاسداران ايران هم ضمن اين كه توان ايران را رد نكرد اعلام نمود ايران به هر گونه حمله اي واكنش سريع نشان خواهد داد و چند روز بعد از طريق منابع عربي فاش شد (ظاهرا ايران مايل بوده اين اطلاعات بدينوسيله افشا شود و نه مستقيما) ايران 60 موشك شهاب 3 را بسوي اسرائيل نشانه گرفته و آماده شليك قرار داده است.

در بعد منطقه اي ايران سعي نمود اسرائيل را در بحران فلسطين و لبنان و آمريكا را در عراق و افغانستان غرق نمايد (اين نكته را محسن رضايي سابق فرمانده سپاه پاسداران و هم اينك عضو مجمع تشخيص مصلحت و مشاور نظامي خامنه اي در اجتماع مردمي در ميدان فلسطين تهران به مناسبت آغاز انتفاضه دوم تلويحا اعلام نموده بود)

به همين منظور با حمايت از گروههاي مخالف اقدام به نا امن نمودن عراق نموده و در افغانستان با آموزش نبردهاي چريكي و نبرد كوهستان و نبرد در شب نيروهاي طالبان و حزب اسلامي و اعزام آنها به داخل افغانستان همين برنامه را در افغانستان دنبال مي نمايد همان گونه كه پاكستان هيچ گاه پشتيباني خود از طالبان را به گردن نگرفت ايران هم هيچ گاه دخالتهاي آشكار خود را با اين كه همه ميدانند به گردن نگرفته است .

بر اساس همين نظريه ها حماس را وارد نبرد با اسرائييل نمود طوري كه حماس به محض اتمام زمان آتش بس اقدام به پرتاب موشك به سمت شهركهاي يهودي نشين كرد تا حملات هوايي بالاي مواضع حماس و مواضع پرتاب موشكها آغاز گشت پس از آن هم حماس پا پس نكشيد و مدام به موشك باري خود ادامه داده است تا به 50 كيلومتري داخل اسرائيل رسيده به نحوي كه روزنامه ها آرتس چاپ تل آويو بيان داشته كه اگر اسرائييل در اين نبرد هم به مانند نبرد لبنان نتواند به اهداف خود دست پيدا كند آنگاه است كه پيروزي ايران و سوريه تكميل گشته و اسرائيل و مصر به همراه اردن و عربستان شكست خورده واقعي آن خواهند بود. و محمود عباس هم به يك مهره سوخته بدل خواهد گشت بديهي است تا زماني كه اسرائيل نتواند حرب الله و حماس را از پيش رو بردارد فكر حمله به ايران را نخواهد داشت.

روز دوشنبه هفته قبل گروه جند الله طي حمله انتحاري به پادگان سراوان در شهرستان سراوان واقع 345 كيلومتري شهر زاهدان بالغ بر 150 نظامي ايران را كشت منتها خبرگذاري ايرنا اين خبر را اين گونه نشر نموده "به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، روز دوشنبه در اثر انفجار بمبی در شهر سراوان دو نفر از مامورین نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (ناجا) به شهادت رسيدند.

سرهنگ "صلاح عسگرپور" روز دوشنبه با تشریح این حادثه اظهارداشت : بر اثر انفجار این بمب همچنین 10 نفر زخمی شدند که سه نفر آنان از مردم عادی بودند.

وی افزود: به دنبال اطلاع ماموران انتظامی از ورود گروهی تروریست به خاک جمهوری اسلامی ایران با هدف انجام عملیات خرابکارانه، اقدام های لازم برای شناسایی آنان آغازشد.

او ادامه داد: ماموران با شناسایی یک دستگاه خودروی مشکوک، آن را متوقف و برای بررسی به مقر فرماندهی انتظامی شهرستان سراوان منتقل کردند.

عسگرپور بیان کرد: هنگام بازرسی ماموران، این خودرو که حامل مواد منفجره بود، منفجر شد.

وی افزود: به دنبال این حادثه دو نفر ازماموران ناجا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و راننده خودرو مذکور نیز به هلاکت رسید. "

در حالي كه فرد انتحار كننده با خودرو حامل 500 كيلو تي ان تي مستقيما در مراسم صبحگاه به پادگان پليس سراوان وارد گشته و خودرو را انفجار داده است

حال چگونه است كه اين چنين اخبار را بسيار بسادگي عبور نموده و آنگاه حملات غزه را با آب و تاب فراوان گسترش ميدهند چرا كه امنيت خود را در گرو دامن زدن بر احساسات مردمي و ايجاد جو رواني مي بينند و گر نه دلشان نه به حال مردم فلسطين و لبنان و نه به حال مردم عراق و افغانستان نسوخته و نمي سوزد.

مگر قوم هزاره از سياستهاي همين دولت بيشترين ضربه را نخورده و بهترين جوانانش را از دست نداد طوري كه همه ميدانيم طي سالهاي 58 تا 65 بر طبق اسناد مكتوب آقاي دولت آبادي در كتاب شناسنامه احزاب بيش از 20 گروه نظامي از هزاره ها در ايران آيجاد گشته و آموزش ديدند و با اسلحه و مهمات به داخل افغانستان رفتند تا با نيروهاي روس مبارزه نمايند اما ديديد كه چگونه با درگيري بين خودشان بهترين جوانان خود را كشتند و از بين بردند و دولت ايران با آن كه ميتوانست ميانشان صلح ايجاد نمايد اما اين كار را نكرد و با تفرقه هميشه سران احزاب را وابسته به خود نگاه داشتند .

اما در اين جا باز گرديم به اصل مبحث خود يعني كله خام بودن يا نبودن هزاره ها (از جمله خودم)

سالهاي پس از خروج نيروهاي روس مصادف بود با دخالتهاي آشكار كشورهاي همسايه ايران و پاكستان در افغانستان و بعدها با فرو پاشي شوروي پاي ازبكستان و تاجيكستان كشيده شد و صد البته آمريكا ، امارات و عربستان نيز در اين تحولات دخيل بودند . و با كشته شدن احمد شاه مسعود ميرفت كه كل افغانستان تحت سيطره گروه جاهل و نژاد پرست طالبان قرار گيرد كه حوادث 11 سپتامبر موجب شد افغانستان تحت شعارهاي انسان دوستانه و جنگ بر ضد تروريسم به اشغال آمريكا در بيايد اشغالي كه اين بار نه تنها مقاومت مردمي را در پي نداشت بلكه با همكاري مردم كه از جنگ و تسلط طالبان به جان آمده بودند مواجه گشت. آنچه كه مسلم است ورود آمريكا نه براي اهداف بشر دوستانه بلكه مطابق منافع خودش و در راس آن ايجاد كمربند حائل و محاصره ايران و با از بين بردن حياط خلوت روسيه اقدام به ايجاد پايگاه در كشورهاي آسياي ميانه نمود تا هم ايران و هم روسيه را تحت كنترل و فشار قرار دهد. اين بار مقاومتي بر ضد اشغالگران ايجاد نشد بلكه تمام گروه ها و قوميتها در صدد بر آمدند تا در اين وضعيت جايگاه در خور شان خود را بدست آورند جايگاهي كه با تسلط طالبان از بين رفته و با روي كار آمدن عوامل انتخابي آمريكا و يا ورود افراد خارج نشين افغاني در حال تضعيف بود اينك زماني است كه هر كس موقعيت سنجي بيشتري داشته باشد و قوه درك مسائلش بالا باشد جايگاه بهتري كسب خواهد نمود. قوم هزاره هم از اين قاعده مستثني نمي باشد مخالفت صوري محقق با كرزي و يا پست معاونت خليلي در جاي خود هر كدام ميتواند منافع هزاره ها را تامين نمايد و مردم هزاره نبايد با ساده انديشي بازيچه افراد نا لايق قرار گيرند. به نظر بنده جامعه هزاره بايد همسو با تحولات روز افغانستان حركت نمايد و نبايد اعمالي انجام دهد كه بهانه بدست مخالفان و معاندان داده و بكل از صحنه كنار بمانند كه در آن صورت منافع كل ملت هزاره در خطر خواهد افتاد چون در آن صورت با دسيسه هاي معاندان و نژاد پرستاني همچون حزب افغان ملت نه تنها طرد شده بلكه زمينه براي تحقير و آغاز ظلم و ستم بر مردم هزاره نيز فراهم خواهد شد. اينك زماني است كه بايد هوشيار و بيدار هم خود را ببينيم و هم كشور و هم از شر دسايس فتنه افكنان خود را بدور نگه داريم. اگر ما امسال حقانيت خود را بر سر مسائل كوچي ها فرياد زديم بدين دليل است كه عنصر نا مطلوب نگشته ايم در صورتي كه تظاهرات هزاره ها جهت معضل كوچي ها را فتنه افكنان اين گونه اطلاع داده بودند كه هزاره ها قصد شورش و كودتا دارند و همه چيز براي قتل عام ملت هزاره توسط ناتو آماده بود كه با دور انديشي فتنه دشمنان به سر انجام نرسيد. منتها معضل بعدي ما همگرايي تعدادي روحاني نما با سياستهاي دولت ايران است كه از آن جمله راهپيمايي روز قدس و اين تجمع براي مردم غزه است و شعارهاي ضد آمريكايي و اسرائيلي كه سر داده شد كه در حال حاضر هيچ منفعتي براي ملت هزاره ندارد و همگرايي عده اي با مواضع ايران شايد به قيمت لگد مال شدن حقوق تمام ملت هزاره بينجامد . روحانيوني كه هنوز با استدلالات كفر و اسلام ما را به بازي گرفته درصدد تحقق منافع ايران در افغانستان هستند كه بايد به اينها گفته شود برادران بمانيد همانهايي بروند از منافع ايران دفاع كنند كه تا بحال از فيض فيوضات مرحمتي ايران مستفيض هستند چرا ملت بي چاره و صد زخم خورده هزاره

برادران هم كيش ايراني ما مردم هزاره شيعه هستيم و به مذهب خود و الگوهاي اين مذهب افتخار مي نمائييم هر چند به همين جرم سر بريده شويم و كشته شدنمان حلال قلمداد شود منتها غلام حلقه بگوش سياستها و منافع شما نيستيم.

چرا هزاره بي چاره هم در افغانستان و هم در ايران گوشت دم توپ منافع شما باشند چرا در افغانستان هزاره بايد با كفر (آمريكا) مخالفت كند و علم طغيان برگيرد و در ايران هم هر جنايتي كه از هر نژادي رخ دهد اين هزاره هاي چشم تنگ و بيني قلمي هستند كه افغاني كثيف ناميده ميشوند چرا تاوان عروسي گرفتن برادران اهل تسننمان در روز عاشورا را باز هم ما مردم پس بدهيم

اگر هم مذهب هستيم اينجا چرا نيستيم و اگر هم مسلك نيستيم آنجا چرا هستيم

چگونه است كه در اين مقولات ما به چشم ميآئييم اما تمام گرفتاريهاي همه اقوام در ايران بر دوش ما باشد.

خوب شد مراجع عظام يادشان آمد سالانه چه مبالغي توسط اين ملت محروم هزاره بابت سهم امام و غيره توسط عمالشان به نزدشان حواله ميشود و كاروان غذايي براي مردم دايكندي روان نمودند مگر اين نيست كه با اين كار قصد داريد وجهه از دست رفته تان را نزد مردم هزاره باز پس بگيريد . اگر راست ميگوييد بيائييد زماني كه دژخيمان رژيمتان زن مظلوم هزاره را كه صرف براي رهايي شوهر و تنها سرپرستش از چنگال شما التماس نموده و ماموران شما او را مورد ضرب و شتم قرار داده و حجاب از سرش كشيدند و يك چشمش را كور نمودند يك فتواي بي ارزش صادر كنيد تا جلوي اين گونه برخوردها را بگيريد. بخدا كه از سردمدارانتان تا تمام مراجعتان كه آن همه جنايت را ديدند و دم نزدند سياست بازيد .

با اين تفاسير شما خود قضاوت كنيد كله خام كيست؟ و براستي كله خام كيست؟ آيا زمان پخته شدن اين كله ها نرسيده؟

آيا آنان كه با همسويي با وقايع روز افغانستان هم موقعيت يافتند (با آن كه حقشان بيش از اين است) و هم مسير رشد ملتشان را فراهم نمودند طوري كه هنوز در طرح خلع سلاح شركت كامل نكرده اند و سلاحشان را تحويل ندادند و اگر همانها در قضيه كوچي ها نميرسيدند با سلاحهاي دور زنشان همچون پيكا و راكت كوچي ها حاضر به مصالحه نميگشتند (2)كله خامند يا ما كه پس از اين همه تجربه باز هم ما را به نام كفر و اسلام در مقابل تمام اقوام افغانستان قرار ميدهند براستي اگر ما با اين مخالفتها و شعارها در دولت آينده كنار گذاشته شويم سال آينده در مقابل كوچي ها چه خواهيم كرد آيا دولت ايران حاضر خواهد شد به حمايت از ما در روابطش با دولت افغانستان تجديد نظر كند بديهي است كه نه چون علم سياست اين گونه ميگويد "سياست وراي قواعد رئاليستي است" يعني سياست با واقعيت ها كار ندارد و آنچه اهميت دارد منافع است اعم از اقتصادي و امنيتي و...

بديهي است آمريكا و متحدانش به اين زودي افغانستان را ترك نخواهند كرد و لا اقل تا زماني كه حكومت ايران با همين گونه سياستهايش پابرجاست قصد ماندن دارد به هر طريقي چه فيزيكي و چه حكومت دست نشانده و طرفدار خودش و چه نگه داشتن پايگاه هاي نظامي و اگر روزي هم بنا شد ملت افغانستان كه در نبرد با متجاوزان سابقه درخشان دارد بر ضد اين متجاوز هم قد علم كنند به مصالحمان است كه اول نباشيم و اگر چون گذشته بخواهند از اعتقادات مذهبيمان استفاده كنند بياد بياوريم كه 90 فيصد سياستهاي همين ايران هم مخالف اعتقادات مذهبيشان است اما منافعشان اين گونه حكم ميكند كه تضاد مذهب و سياست را به نفع مصالحشان با تسامح عبور نمايند.

تمام مان بيائييم در اين ايام سوگواري به خون سيد الشهدا قسم بخوريم كه منافع قوم خود را هيچ گاه فداي منافع شخصيمان نسازيم


به هر صورت اين راهپيمايي كه روز شنبه صورت گرفت را غالبا مردمان هزاره تشكيل ميدادند ، مردماني كه هنوز فريب حرفهاي با پوشش انسان دوستانه بعضي اشخاص همچون آقاي سيد عيسي حسيني مزاري و همفكرانشان را خورده كه آبشخور مالي و فكريشان مشخص است از كجاست در اين تجمع شركت نمودند.


البته سرنوشت هزاره و مردمشان شايد براي جناب مزاري كه از سادات هستند اهميتي نداشته باشد چه سادات هميشه خود را مجزاي از هزاره و سر و گردني بالاتر از آن بحساب مي آورند و يا اگر هم اهميت داشته باشد به مقدار منافع شخصشان نباشد.

البته آقاي مزاري آن قدرها هم بي دانش نيست كه نتواند خوب را از بد تشخيص بدهد و نفهمد اصل جريان چيست و داد از نسل كشي در غزه ميزند بلكه حكم رسمي بيان اين جملات از جاي ديگري صادر شده و ايشان صرف مامورند و بي تقصير.
و گر نه كدام نسل كشي اين جمله را ايراني ها بر سر زبان انداخته و دائم بر طبق آن ميكوبند.
با آن كه تصاوير پخش شده از كودكان و غير نظاميان كشته شده بسيار تكان دهنده است منتها با توجه به آمار اين يك جنگ ساده با كمترين ميزان تلفات غير انساني است يك هفته بمباردمان با آن تراكم جمعيت غزه و كمتر از 1000 نفر تلفات غير نظامي هيچ رغمي نيست (هر چند كشته شدن يك انسان هم فاجعه اي است غير قابل جبران اما به نسبت ساير جنگها اين آمار ناچيز است) دولت آخوندي ايران كه اكنون دم از نسل كشي و اين اراجيف ميزند نه تنها دنبال توقف جنگ نيست بلكه در صدد شعله ور نمودن جنگ و برپايي انتفاضه ديگر است .
در پايان ضمن اينكه دعوت ميكنم مطلب آقاي مزاري را در اينجا بخوانيد و خود قضاوت كنيد آيا عينا همين جملات را از زبان سردمداران رژيم ايران نشنيديد؟ آيا مطالب كذب امكان دارد بدون كدام هماهنگي از زبان دو نفر طور يكسان بيرون شود يا اين حكمي مكتوب است كه همه موظف به بيان آن هستند البته اين آقايان هم در دفاع از گفتار و كردارشان دلائل بسياري ارائه ميكنند دلائلي كه بسيار انسان دوستانه و خير خواهانه معلوم ميشوند اما خودشان بخوبي ميدانند كه تمام اين احاديث جعلي است و صرف خاطر گمراهي افكار عامه مي باشد بهتر است اين آقا از خود بپرسد ايران در قضيه كوچي ها كه مظلومانه مورد تجاوز واقع گرديدند و تمام هستيشان به غارت رفت و هم اينك با مشقت فراوان در انتظار سپري شدن زمستان سخت هزاره جاتند چه ميزان همدردي نمود و چند بار از آن در رسانه هايش ياد كرد اي تف بر روي هر چه انسان دغل باز و پست است باد

از خدا ميخواهم اين آقايان را از بند ايران و سياستهاي پليدش نجات داده و دوباره آنها را به آغوش ملت هزاره افغانستان باز گرداند.

----------------------------------------------------

پي نوشتها

1- موشكهايي كه حزب الله از آن استفاده نموده پيشرفته ترين نسل از موشكهاي ماليوتكا بودند كه ساخت ايران مي باشد پس از اين كه اسرائيل توسط اين موشكها تعداد زيادي تانك را در جنگ با مصر از دست داد بسيار تلاش نمود تا منجر به ساخت تانك ميركاوا گشت اسرائيل ادعا داشت اين تانكها در مقابل موشكهاي ماليوتكا هم مقاوم است و حتي توپ 106 ميليمتري ضد تانك هم قادر به از بين بردن آن نيست . ايران كه نمونه بسيار پيشرفته و مجهز ماليوتكا را ساخته بود عملا قدرت آن را در نبرد لبنان آزمايش نمود و ديديم كه توسط همين موشك ابتدا زير دريايي مجهز اسرائيل را نابود نمود اين موشك وزني معادل 10 كيلو گرم دارد و داخل بكسي جاي ميگيرد نمونه هاي اوليه (در افغانستان هم وجود داشت و در جنگ با شوروي استفاده شد) علارغم مزاياي بسيار ضعفهاي بسياري هم داشت. از جمله زمان بالا براي آماده به شليك شدن در حدود 5 دقيقه و سرعت پائين حركت تا رسيدن به هدف تقريبا كمتر از 100 متر در ثانيه اما نمونه ساخت ايران علاوه بر وزن 8 كيلويي برد بسيار زياد در حدود 3000 متر و قدرت آتش و نفوذ بسيار بالا زمان اندكي كمتر از يك دقيقه را براي آماده شليك شدن احتياج داشت و از سرعت 300 متر در ثانيه برخوردار بود اين موشك در اين نبرد با موفقيت آزمايش خود را پس داد و نيروهاي حزب الله براحتي توانستند ابهت تانكهاي ميركاوا را لگد مال كنند اين موشك توانست به ميزان 80 سانتيمتر در اين تانكها نفوذ نمايد

2- بنده اهل منطقه خوات غزني هستم و سبب نزديكي به منطقه مورد تهاجم كوچي ها مدام در ارتباط بودم بر طبق اظهارات شاهدان منطقه بهسود و دايميرداد در زمان طالبان با شيطنت اهالي خود محل تمام سلاحهايشان توسط طالبان جمع آوري گشته بود (بسوزد قبر كسي كه واژه هايي چون سي يال و اودورزاده را در بين هزاره ها باب نمود كه اينچنين هر كس تيشه به ريشه همسايه اش و در حقيقت خودش بزند) خسارات فراوان ديدند اولين نيروي حمايتي از سوي زابيد اكبر قاسمي اعزام شد و دومين نيروها از سوي محقق منتها چيزي كه مشهود بود اين بود كه كوچي ها كه در بينشان طالبان هم بودند داراي پيكا و راكت بودند و همين فير پيكا كه جهت ترساندن مردم محل انجام ميشد سبب گشت مردم خانه و كاشانه خود را رها سازند منتها نيروهاي هزاره فاقد اين اقلام بودند اما نيروهاي كمكي دوستم كه رسيدند هم پيكا و هم راكت داشتند و هم مرمي به اندازه كافي شخصي كه خود حضور داشت تعريف ميكرد كه در ابتدا كوچي ها از دور و بصورت ايستاده با خيال راحت اقدام به تير اندازي با پيكا مينمودند و ميدانستند كه برد كلاشينكف به آنها نميرسد اما با يگ شاجور فير پيكا تمام كوچي ها در هر حالت فرود نمودند و ديگر سري پيدا نبود


|

1 Comments


ادرس وبلاگ شما رو من در قسمت نظرهای یه سایت دیدم
که به ایرانیها فهاشی کرده بودی
می خواستم بدونم چرا
از دست بلوگفا؟
یا احمدی نژاد؟
یا یه چیزه دیگه؟
من مطالب شما رو نگاه کردم چرا اینقدر در باره زشتیهای ایران نوشتی؟
بیشتر وبلاگ شما در باره ایران اونم از بدی ایران
دلیل ناراحتی شما رو خواستم بدونم

Copyright © 2009 از ديار غربت All rights reserved. Theme by Laptop Geek. | Bloggerized by FalconHive.