0

هیرمند در گذز تاریخ

Posted by زولانه on ۲۲:۰۲ in
افغانستان در گذر تاريخ حوادث بي شماري را پشت سر نهاده و در هر دوره اي به فراخور زمان دلائل گوناگون اين كشور را دستخوش تغييرات و حوادث بي شمار نموده كه صد البته متضرر واقعي آن مردم اين نقطه از جهان يعني افغانستان بوده و هستند.

اما آنچه كه اين مردم را از مردمان ساير ممالك جدا ميسازد دلاورمرديها و شجاعتها و بيگانه ستيزيهاي اين ملت است هر چند كه امرا و پادشاهان و رهبران كم مايه و خائن بر راس كار بوده اند

افغانستان كشوري است كه در سال 1747 ميلادي توسط احد شاه ابدالي پا به عرصه نهاد و حدود حاكميت او به عنوان كشوري بنام افغانستان شناخته شد و بعدها طي عهدنامه پاريس به سال 1875 كه بين ايران و انگليس امضا شد رسما از ايران جدا گشته و من حيث كشوري مستقل از ايران به رسميت شناخته شد.

از همان ابتداي استقلال موضوع آب هيرمند به مناقشه اي مابين ايران و افغانستان مبدل گشت. اين مناقشات در 3 دوره به صورت جدي اختلافات را دامن زد و موافقت نامه هايي نيز رد و بدل گشته و امضا شد موافقت نامه هاي متعددي كه بين دو كشور به امضاء رسيده است؛ هرگز اجرايي و عملياتي نشده است. علت اساسي آن، عدم تصويب موافقت نامه ها از سوي دولتين و يا يك دولت و تحولات متعددي سياسي كه در دو كشور در طول 150 سال رخ داده است. بر پاية حقوق بين الملل ، دو نوع معاهده و موافقت نامه داريم. 1. معاهدات و موافقت نامه هاي رسمي،كه به علاوةامضاء نمايندگان طرف و يا اطراف موضوع، براي لازم الاجراء شدن، نياز به تصويب از جانب پارلمان يا بالاترين مرجع تصميم گيرنده هر كشور هم دارد. از خصيصه هاي اصلي تصويب معاهدات رسمي، ارادي بودن تصويب آن است. يعني به صرف امضاي يك مسئول نميتوان قبولي آن را از جانب پارلمان يا مقام عاليرتبه تصميم گيري انتظار داشت مهلت مشخص نيز معمولاً براي تصويب وجود ندارد. همين مسأله تمامي موافقت نامه هاي منعقده ميان دو كشور را، در موضوع مزبور ناكارآمد ساخته است 2. موافقت نامه هاي ساده و إجرايي، كه با صرف امضاء نمايندگان دو طرف، رسميت مي يابد و لازم الاجراء مي گردد.كه موافقت نامه هاي مربوط به رود هيرمند از نوع اول بوده است، كه به تصويب نرسيده اند. لذا عدم تصويب موافقت نامه از سوي دو طرف و يا يك طرف، باعث كشدار شدن مسأله و ادامة اختلافات گرديده است كه به آنها اشاره خواهيم نمود

در معاهده پاريس كه افغانستان از ايران جدا گشت مقرر شد كه هرگاه اختلافي مابين دو كشور بروز كردايران بدون اطلاع انگليس اقدامي ننمايد و فيصله هاي نهايي با انگليس باشد و ايرا ملزم به رعايت آن

فيصله هاي انگليس و در راس آن شخص گلداسميت در كل به زيان افغانستان به پايان رسيد چه آن كه در قضيه سيستان كه از زمان احمد شاه جزو قلمرو افغانستان بود هم فيصله اين شد كه سيستان به دو قسمت تقسيم شود كه نيمه غربي آن در اختيار افغانستان و نيمه شرقي آن قلمرو ايران گردد و همين فيصله مناقشات ايران و افغانستان را بر سر آب رود هيرمند تا به امروز دوام دار نموده است

قرار دادن رود هيرمند بعنوان مرز هم بر مشكلات اضافه نمود تا جايي كه تغيير مسير اين رود مناقشه بر سر مرز نيز بالا گرفت

اگر در همان زمان حق حاكميت افغانستان بر سيستان به رسميت شناخته ميشد ديگر شاهد اين گونه اختلافات نمي بوديم

تاريخچه اختلافات ايران و افغانستان بر سر آب رود هيرمند

اصولا در زمانهايي كه باران در افغانستان زياد بوده و رود هيرمند پر آب گشته مشكلي ميان دو طرف بروز ننموده منتها با بروز خشكسالي و نرسيدن آب به ايران دامنه اختلافات بالا گرفته است كه اين اختلافات در 3 مرحله از اهميت بيشتري برخوردار بوده است

1-سال 1902 كه اختلافات مرزي 20 ساله بر سر مناطق كوهك و دشت هشتادان با فيصله انگليس كه از نبرد مردم افغانستان دل پر خوني داشت و شاه افغانستان(عبدالرحمن) نيز گوش به فرمان آنان بود به ضرر افغانستان به پايان رسيد و افغانستان مجبور گشت از قسمتي از كوهك و دشت هشتادان عقب نشيني كند كه در پي آن افغانستان آب را بر روي ايران بست و سكنه بخش شرقي هيرمند به حالت مرگ رساند و كشت و وحوششان از بين رفت و باز پاي انگليس و گلد اسميت به ماجرا باز شد كه اين بار گلد اسميت راي داد نيمي از آب هيرمند به ايران بايد برسد كه اين فيصله از جانب عبدالرحمن خان قبول نگرديد و كار حكميت به دست انگليسي ديگر بنام كلنل مك ماهون سپرده شد اين قضيه تا سال 1905 به طول انجاميد و با بروز خشكسالي وسيع در اين سال با تشكيل جلسات قرار دادي به امضا اوليه دو طرف رسيد منتها اين قرار داد را ايران امضا ننمود و بر خلاف توافق با حفر 20 نهر جديد از شاخه اصلي هیرمند آب را به سوي ايران كشانيدند

فيصله مك ماهون تنها يك سوم آب هيرمند را به ايران متعلق دانسته بود و هر دو طرف را از ايجاد نهر جديد از شاخه اصلي هیرمند منع نموده بود و تنها اجازه تعمير نهر هاي موجود و آبدار نمودن نهر هاي خشك شده در پي تغيير مسير رود را داده بود و هم چنين ايران و افغانستان ميتوانستند بند كوهك در ايران و بند كمال خان در افغانستان را در پي تغيير مسير رود مرمت و با حفر نهر دوباره پر آب نمايند.

2- در خلال سالهاي پس از 1919 ميلادي و روابط حسنه اي كه بين امان الله و پس از آن نادر شاه با رضاشاه در ايران برقرار شده بود تلاشهاي تازه اي براي حل و فصل مسأله آب هيرمند،از جانب ايران آغاز شد. و در سال 1318 مذاكرات دو طرف منجر به امضاء پيماني ميان دو همسايه شد. در ماده نخست اين پيمان دولت هاي ايران و افغانستان، توافق كردند كه همة آب هيرمند از بند كمال خان (47 كيلومتر داخل خاك افغانستان نسبت به مرز ايران) به سهم مساوي ميان دو كشور تقسيم گردد. در ماده دوم، دولت افغانستان متعهد مي گردد هيچ كانال تازه اي براي استفاده از آب بيشتر از آنچه هم اكنون در ميان ده چهار برجك و بند كمال خان مي برد، احداث نكند. اين پيمان گرچه از ديد ايران پيروزي عظيمي نسبت به حكميت مك ماهون انگليسي شمرده شد و بدون تصويب تا مدتي خصوصاً‌ در سال هاي بارندگي زياد، عملي گرديد و علت آن روابط دوستانه بودمنتها به علت دگرگون شدن محيط ايران در خلال جنگ جهاني دوم و تبعيدرضاشاه در سال 1320، اين قرارداد نيز از جانب افغانستان كه به آن بصورت قرار داد ننگيني نگريسته ميگشت بدون امضا ماند بدين ترتيب اين موافقت نامه نيز به سرنوشت حكميت قبلي دچار شد.

3- پس از اين سالها با طغيان رود مسير رود نشست پيدا نمود و زمينهايي كه قبلا از آب رود استفاده مينمودند ديگر بدليل بالاتر قرار گرفتن زمينهايشان از بستر رودخانه از آب هيرمند مستفيض نميگشتند و ضرورت احداث انهار و بند به ايجاد دو بند كجكي و سد ارغنداب در سال 1328 انجاميد كه اين امر اعتراض ايران را بدنبال داشت اين اختلافات تا سال 1351 (1973)كه مقارن با پادشاهي ظاهر شاه در افغانستان و حكومت محمد رضا شاه در ايران بود ادامه داشت در اين سال بروز خشكسالي بسيار وسيع در افغانستان كه به آواره گي باشندگان اغلب روستاها ي افغانستان انجاميد خشك شدن رود هيرمند را در پي داشت و باز مناقشه را بالا برد و مذاكرات دو طرف با ميانجيگري امريكا و هياتي بيطرف شروع گشت كه همان هيئت نيز بر عدم دقت در مهار آب و استفاده صحيح آب از جانب ايران صحه نهاد كه در نهايت قرار دادي مابين امير عباس هويدا نخست وزير ايران و ‌محمد موسي شفيع صدراعظم افغانستان در كابل خلاف آن چه كه در جريان بود به امضا رسيد كه اين قرار داد هر چند با كودتاي محمد داوود به امضاي ظاهر شاه نرسيد (و جنبه قانوني بخود نگرفت) منتها همان امضاي اوليه را ميتوان بعنوان لكه ننگي اضافه بر ساير ننگهاي آن و وطن فروشي ظاهر شاه قلمداد نمود.

در اين قرار داد نيمي از آب هيرمند كه به دراود (قبل از بند كجكي) وارد ميگردد از آن ايران است و حتي ايران ميتواند دستگاه هاي اندازه گيري در اين مكان نصب نمايد تا ميزان دقيق آب ورودي را معين سازد و به طور معمول 22 متر مكعب بر ثانيه افغانستان به ايران آب تحويل ميدهد كه بخششهاي ظاهر شاهي در پي اعتراض ايران 4 متر ديگر را نيز افزون نموده مقدار آن را به 26 متر ميرساند صرفا جهت نشان دادن حس برادري دو دولت و حتي زياده خواهي را فراتر برده براي ماههايي كه ميزان آب كم و خشكسالي شده هم افغانستان متعهد گشت ميزان كسري را در ماههاي بعد جبران نمايد .خيانتي را كه عبدالرحمن قسي القلب و خود فروخته بريتانيا در حق اين ملت نكرد ظاهر شاه به راحتي به آن تن داد و اكنون با افزايش جمعيت و كم شدن باران و كم آبي هيرمند است كه متوجه ميشويم چه خيانتي قرار بود انجام گيرد كه خوشبختانه با كودتاي داوود محقق نگشت در اين قرار داد تصريح شده بود كه هيچ دولتي حق ايجاد انهار و بند جديد را از هيرمند ندارد كه اين هم ميتواند تحقير آميز تلقي شود چرا كه رود هيرمند در خاك افغانستان در جريان است و كشت مردم افغانستان نيازمند آب رود منتها ايران تنها در قسمتي شريك است كه مرز بين دو كشور است كه گنجاندن اين ماده هم صدفيصد به ضرر افغانستان و تامين كننده منافع ايران بود

شروع حكومت كمونيستي در افغانستان برابر بود با انقلاب ايران در 1357 كه از آن زمان تا زمان طالبان كه مشكل كم آبي و خشكسالي وجود نداشت و افغانستان بدون حكومت يكپارچه و مقتدر بود و غالب سردمداران آن حتي در زمان مجاهدين نيز مصروف كشمكشهاي داخلي بودند ايران اضافه بر تمام قراردادها از آب هيرمند استفاده نمود و حتي با تخريب آبگيرها در افغانستان توسط عمال داخلي خود آب را به سوي خود كشاند در حالي كه تمام استفاده افغانستان از گذشته تا حال شامل زمينهايي است كه بطور عادي از بستر رود استفاده مينمودند و در مناطق ابتدايي رود بدليل گل آلود بودن قابل شرب نبوده و فقط در نيمروز آن هم توسط همان ساكنان حاشيه رود براي شرب استفاده ميگردد ايران با تجهيزات قوي توسط پمپ آب هيرمند را به بيش از 100 هكتار از زمينهاي زابل رساند كه بطور معمول قادر به استفاده از آب هيرمند نبودند و نيز از همين آب براي شرب ساكنان زابل و زاهدان استفاده نمود استفاده اي كه ايران طي اين 30 سال از آب رود هيرمند داشته شايد برابر با استفاده 100 سال مردم افغانستان از اين رود باشد

در زمان طالبان كه باز خشكسالي بوجود آمد طالبان آب را بر روي ايران بستند و نسبت به اعمار بند كمال خان همت گماشتند كه اعتراضات ايران به جايي نرسيد منتها با سقوط طالبان و بعد از به وجود آمدن دولت انتقالي در افغانستان و روابط دوستانه كرزي با ايران باعث گشته كه خلاف نياز مردم افغانستان به آب هيرمند همچنان اين آب با گشاده رويي به ايران تقديم شود و حتي در سال 1381 مذاكرات خاتمي رئيس جمهور ايران با كرزي در كابل انجام شد كه طرف ايراني تاكيد دارد قرار داد 1351 رسما از طرف كرزي اجرايي شود آيا كرزي خيانت باباي ملت را تكميل خواهد نمود

براي ديدن عكسهای كلانتر بر روي عكسها كليك كنيد

حوزه رود هيرمند

نقشه هيرمند همراه شعب و سدهاي روي آن سال 1333

نقشه هيرمند با شعبات تهيه شده توسط مك ماهون

رود هيرمند

طول رود هيرمند 1100 كيلومتر و طويل ترين رود واقع بين سند و فرات محسوب مي شود . از كوه هاي بابا در 60 كيلومتري غرب كابل سرچشمه مي گيرد . اين رود در قسمت ابتدايي بسيار پر آب و عرض آن در زمينداور به 900 متر مي رسد و در مواقع كم آبي از 200 متر كمتر نمي شود . به عقيده برخي سابقا” رود هيرمند به سمت جنوب غربي مي رفته و وارد باتلاق گود زره مي شده ولي بعدها تغيير مسيرداده ، مجراي آن تغيير كرده و وارد سيستان شده است . اكنون هم در موقع زيادي آب ، درياچه سيستان بواسطه تنگه هايي به گود زره متصل مي شوند . مقدار آبدهي آن رودخانه در فروردين ماه 1328 ه‍ . ش بيش از يكهزار متر معكب در ثانيه ثبت شده ولي در ساير فصول كمتر است

در تكميل اين بحث اضافه مي كنيم رود هيرمند در محلي بنام جريكه در مرز ايران و افغانستان به دو شاخه تقسيم مي شود . شاخه اصلي بنام رود مشترك يا پريان (كه پريان مشترك نيز ناميده مي شود)قسمتي از مرز دو كشور را تشكيل مي دهد سپس وارد افغانستان مي شود

شاخه ديگر در خاك ايران است كه خود به دو شاخه تقسيم مي شود يكي به طرف چاه نيمه و شاخه ديگر بطرف مناطق كوهك و زهك مي رود كه دو سد انحرافي در اين دو منطقه برآن بسته شده و سد سيستان بر روي شاخه اي كه از طريق چاه نيمه تأمين مي شود ، احداث شده است تمامي شعبات اصلي و فرعي رود خانه هيرمند پس از مشروب نمودن اراضي مسير خود به درياچه هامون كه بخشي از آن در افغانستان و بخش ديگر آن در سيستان است ، مي ريزد .وسعت اين درياچه 458 تا 1400 كيلومتر مربع و عمق متوسط آن (در فصول پر آبي) در شمال و شمال شرقي سيستان 5 متر است

هامون شامل سه قسمت (چاله) به نامهاي هامون صابوري ، هامون پوزك و هامون هيرمند ميباشد كه اقدامات غلط ايران باعث خشكي اين هامونها گشته بطوري كه چند سالي است ايران نوعي ماهي غير بومي علفخوار بنام آمور را در اين آبها رها نموده كه اين ماهيها نسل نيهاي هامون را از بين برده اند و با اين عمل و برداشت بي رويه براي آبياري زمينهاي كشاورزي و آب شرب شهرهاي زابل و زاهدان حجم آب كم گشته و نيز بادهاي 120 روزه سيستان بدليل نبود پوشش گياهي باعث پراكندگي آب و در نهايت تبخير بيش از حد هامون گشته است ايران علاوه اين كارها از آب شيرين اين رود و درياچه براي پرورش ماهيان آب شيرين نيز استفاده ميكند. مازاد آب درياچه در زمان پر آبي ، از طريق آبراه شيله بطرف مرز افغانستان بر مي گشت و در پايان در محلي بنام گودزره در شنزارها فرو مي رفت كه در اين چند سال اين رود هم خشك شده و كاربردي ندارد.

رود هيرمند از داخل خاك افغانستان پس از گذشتن از ولايتهاي قندهار و نيمروز به ايران ميرسد اين رود حاوي آب شيرين است منتها در كل ولايت نيمروز تمام چاهها داراي آب شور هستند كه مناسب شرب نمي باشند و مردم نيمروز آب شربشان را از طريق تانكر تامين ميكنند در اين حال بند كمال خان كه از گذشته وجود داشته در حال حاضر تخريب گشته و امكان مرمت و احداث آن بدليل عدم بودجه ميسر نميباشد كه البته ايران هم با كارشكنيهاي مداوم سعي در به تاخير افتادن اين امر دارد

ايجاد سد كمال خان علاوه بر تامين آب شرب مناطق زرنج و قريه هاي اطراف ميتواند با كمك پمپ تمام زمينهاي نيمروز را زير كشت برد كه با اين كار حتم وجود دارد كه افغانستان از لحاظ گندم بي نياز خواهد گشت

منتها دولت كرزي نه تنها اقدام به احداث اين بند بدليل عدم بودجه كافي ننموده بلكه حاضر نميباشد با فروش زمينهاي نيمروز و با سرمايه حاصله نيز اين كار را انجام دهد آيا اين عمل را نميتوان از وجود حلقات وابسته به ايران در درون دولت قلمداد نمود

با توجه به اهميت آب در خاورميانه و اينكه جنگ در آينده بر سر موضوع آب خواهد بود؛ لذا بايد هر دو كشور دنبال راه حل اساسي باشند. و خلاف تمام ادعاهاي ايران مبني بر حصول توافقات گذشته كه از نظر حقوقي هيچ يك از آنها قابل استناد نيست و دليل آن نيز در اين نوشتار ذكر شد. و آن عدم تصويب اين موافقت نامه ها از سوي دو كشوراست در حاليكه تصويب، براي لازم الاجراء شدن لازم است طي معاهده اي دو كشور از اين حالت بلاتكليفي حقوقي در آيند

به نظر بنده تحويل آبي به اين حجم مفت به ايران به هيچ عنوان نميتواند راه حل مطمئن و طولاني باشد بلكه بايد ميزان آب مشخص را به ايران در ازاي پرداخت مبالغي انجام داد تا هم در آمدي براي افغانستان باشد و هم ايران بطور حقوقي در قبال پيسه پرداختي خود حق برخورداري از آب هيرمند را داشته باشد.

با توجه به مصوبه وزارت كشور كه حضور تمام اتباع افغاني را در استان سيستان و بلوچستان ممنوع كرده حداقل اقدامي كه دولت كنوني افغانستان ميتواند انجام دهد اين است كه اين ممنوعيت را شامل آب هيرمند نيز بنمايد

با توجه به خشك شدن آب هيرمند و كمبود شديد آب در هامون انتظار اقدامات جدي ايران خواهد بود هيچ بعيد نيست كه با تطميع و رشوه به عوامل داخلي خود بخواهد قرارداد ننگين 1351 را بدست كرزي امضا نمايد

آيا دولت كرزي ميتواند باعث سرافرازي ملت افغانستان در قضيه آب هيرمند شود و يا سند ننگيني كه ظاهر شاه امضا ننمود بدست ايشان امضا و اجرايي خواهد گشت. و كل اميد ملت افغانستان خصوصا در ولايت نيمروز نقش بر آب خواهد شد آيا باز ايران چهچه مستانه اش را از بدست گيري حق طبيعي ملت افغانستان سر خواهد داد و آيا آب شيرين بكام مردم زابل و زاهدان ايران جاري خواهد گشت و آيا باز كودكان نيمروز آب نيمه شور خواهند خورد و آيا باز زمينهاي زراعي ايران در كيلومترها فاصله از هامون و هيرمند سيراب خواهند گشت و زمينهاي نيمروز همجوار هيرمند باير خواهند ماند.

آيا داغ ننگ اين قضيه را تاريخ بر پيشاني كدام كس حك خواهد نمود كرزي يا كس ديگر


|

Copyright © 2009 از ديار غربت All rights reserved. Theme by Laptop Geek. | Bloggerized by FalconHive.