0
كارت كارگري و سود سرشار
Posted by زولانه
on
۲۳:۲۶
in
سياستهاي ايران در مورد مهاجران
پوزش بابت تاخير اين چند وقت بنده را پذيرا باشيد. بر حسب كارم ماموريتي بود كه به دو كشور يونان و قبرس انجام شد و به همين جهت نتوانستم به وبلاگ سر بزنم كه همراهي دوستان ايراني هم در اين سفر مانع از سركشي به وبلاگ گرديد چه اين كه مايل نيستم اين دوستان از وجود اين وبلاگ اطلاع داشته باشند.
در هر صورت قصد داشتم در مورد 8 مارچ و كانديداتوري بعضي افراد معلوم الحال در انتخابات رياست جمهوري و بحث مذاكره با طالبان كه اخيرا اوباما هم بر آن اشاره نمود مطلب بمانم كه نشد منتها براي اين پست موضوع كارتهاي كارگري در ايران را انتخاب نمودم .
بحث كارتهاي كارگري با آن كه دير زماني از عمرش نميگذرد اما حوادث بيشماري را در پي داشته اگر كمكي حوصله كنيد با هم اين تحولات را مرور نمائييم
سالهاست كه دولت ايران مشكلات بين المللي خود را به گردن دشمنان خارجي و مشكلات داخلي خود را به گردن مهاجران افغاني مياندازد و چنان داد سخن سر ميدهند كه گويا تمام مشكلات كشور ايران با رفتن مهاجران افغاني حل خواهد شد در هر زمينه كه نگاه كني با ارائه آمار و ارقام گوناگون اين گونه القا ميگردد كه تنها مشكل ايران مهاجران هستند و بس!!!
اين كه مهاجران طبق معاهدات بين المللي در تمام دنيا حق و حقوقي و از جمله حق تابعيت دارند يكبار هم از دهان اين عزيزان خارج نگرديده و كلا فراموش نموده اند كه بحث مهاجرت جهان شمول است و خود ايران جزو 10 كشور برتر دنياست كه اتباعشان از كشور خود مهاجرت نموده اند و در ساير كشورها اقامت و تابعيت دارند بطوري كه كشور آمريكا ، انگلستان و آلمان با بيش از 2 ميليون ايراني مهمترين كشورهاي پناهنده پذير ايران هستند. ايرانيان در اين كشورها تابعيت گرفته و همانند يك شهروند همان كشور از تمام حق و حقوق شهروندي برخوردار مي باشند .
اما در ايران مهاجراني كه 30 سال در ايران اقامت دارند و تا 2 نسلشان در اين كشور زاده شده اند هنوز حتي از كمترين حق و حقوقي برخوردار نيستند.
سال گذشته (1386) طي طرح آمايش 3 با هماهنگي وزارت كار ايران قرار شد جهت صدور مجوز كار از تمام افراد ذكور بالاي 18 سال نفري 70 هزار تومان دريافت نمايند تا مجوز صادر شود.
تمام اين اقدامات از جمله طرح آمايش 3 و ارائه كارت كارگري بر عهده يك شركت خصوصي بنام پژواك قرار داده شد
اما تغيير و تحولات
در ابتدا تنها چند شغل شاقه جهت اتباع افغانستان قرار داده شده بود و پس از اعتراضات فراوان مشاغل ديگر هم اضافه گشت
مبلغ هفتاد هزار تومان به حساب خزانه داري كل واريز گرديد (اگر يك ميليون نفر تعداد مهاجران متقاضي دريافت كارت كار باشد ميشود 10000000000 تومان و اگر هر دالر را 900 تومان محاسبه نمائيم ميشود تقريبا 78 ميليون دالر)
مهلت ثبت نام به اتمام رسيد و مهاجران به انتظار كارتهاي كار ماندند تا از برج 7 سال روان اين پروسه آغاز گرديد
در ابتدا براي دريافت كارت بايد كارفرما در اداره كار حاضر ميگرديد و تعهدنامه اي را امضا ميكرد كه اينچنين بود شما بايد هر ماه اين شخص را به اداره پوليس برده تا نامش ثبت شود ، در صورت تغيير محل كار و سكونت بايد محل كار و سكونت جديد را اطلاع دهيد ، تمام مسئوليت اين شخص را در محل كار و خارج آن بعهده بگيريد خب از حق نگذريد هيچ آدم عاقلي اين گونه تعهد نميدهد و لذا با استقبال بسيار سرد مهاجران براي دريافت كارت مواجه گشت و در بعضي شهرستانها همانند اصفهان ، شيراز و قم نيروي انتظامي از همين حربه بر عليه مهاجران استفاده نمود و آناني كه علاوه بر كارت آمايش 3 مجوز كار نداشتند هم مورد بي حرمتي واقع ميگرديدند.
اين نكته را هم ذكر نمايم كه براي دريافت اين كارتها هم مبلغ 2500 تومان مي بايست به حساب شركت پژواك واريز مينموديد.
بالاخره ماه حوت رسيد و هنوز كارتهايي كه مهلتشان رو به اتمام بود مشترياني نداشتند تا اين كه بحث حضور كارفرما و سپردن تعهد لغو گرديد و كارتها به خود مهاجران تحويل داده ميشد (صرف براي پرداخت 2500 تومان ) اما در محل اداره شاهد بوديم كه مبلغ 500 تومان بايد بابت پوشه اي كه هيچ كاربري نداشت (پوشه ها تعداد محدودي بود كه هر روز به افراد فروخته ميگشت و سر آخر باز مدارك از آن جدا گشته و براي فروش روز بعد كنار گذاشته ميشد و مدارك بدون پوشه بايگاني ميگرديد ) و مبلغ 500 تومان بابت دريافت فرم شماره 4 نقدا پرداخت مينموديد (معلوم نبود اين عمل سر خود بود يا با اطلاع مقامات اما گمان سرخود بودن بيشتر بود چرا كه اگر بنا بود هزينه اي پرداخت شود اولا كه 2500 تومان پرداخت شده بود و ثانيا مبالغ اضافه را هم بايد در بانكها پرداخت ميگرديد و نه نقد)
و بالاخرا آب پاكي كه ريخته شد با بودجه كلان احمدي نژاد جهت سال 88 و كاهش شديد بهاي نفت و احتمال كسري بودجه اين بار باز هم مهاجران بايد به داد اين دولت برسند سال بعد كارت كار در ازاي 500 هزار تومان مصوبه اي بود كه در سوم حوت از تصويب مجلس ايران گذشت يعني پيش بيني حدودا مبلغ 600 ميليون دالر از اين طريق
حال اگر مبلغ دريافتي شركت پژواك را حساب نمائيم با فرض دريافت 3500 تومان بصورت فيش بانك و نقد ميشود 3.5 ميليارد تومان يا بعبارتي 3.8 ميليون دالر و اگر حقوق ماهانه هر كارمند را 300 هزار تومان بگيريم ميشود حقوق يك ماه 11600 كارمند و با توجه به تعداد محدود مراكز توزيع كارت و تقسيمات عجيب و غريب كه هر مهاجر بايد مسير طولاني را جهت رسيدن به مركز طي نمايد و يك روز بي كار ميگرديد حال با حساب اين كه هر مهاجر مبلغ 5000 تومان جهت كرايه و نهار مصرف نمايد ميشود مبلغ 5 ميليارد تومان يا 5.5 ميليون دالر كه توسط اين مهاجران وارد چرخه اقتصاد گرديده است.
تصوير بالا كارتهايي است كه بدون كدام استفاده در زماني بدست مهاجران رسيد كه مهلتش رو به اتمام بود
تصوير بالا يكي از شعبات وزارت كار و امور اجتماعي در تهران است كه جهت توزيع اين كارتها در نظر گرفته شده بود و علارغم رو به اتمام بودن مهلت كارتها تجمع بسياري براي دريافت آن صورت گرفت چرا كه قوانين در ايران يك شبه تصويب ميگردد و شايعه اين كه كساني كه كارت كارگري نداشته باشند كارت اقامتشان باطل ميگردد همه را بدينجا كشانده بود
در اين سالها ثابت گشته كه در تمام تصميمات دولت ايران (چه امور داخلي و چه امور مهاجران ) هدف فقط منافع مالي دولت است و بس!!!
البته گله چنداني از اين دولت نيست چرا كه دولتي اينچنين كه با هزاران تحليل و برسي قصد داشت سوبسيد ها را ملغي كند (كه صد في صد به ضرر ملت و قشر ضعيف و متوسط و به منفعت دولت و قشر مرفه است) چه جاي نقد كه از ما هم نكند.
يك مطلب ديگر اين است كه علارغم تمام هزينه ها از جمله عوارض شهرداري و آموزش و كار كه دريافت مينمايد كمترين و كوچكترين امكاناتي از جمله بيمه درماني و ... هم ارائه نمي نمايد يعني در آمد بدون كدام هزينه
در هر صورت قصد داشتم در مورد 8 مارچ و كانديداتوري بعضي افراد معلوم الحال در انتخابات رياست جمهوري و بحث مذاكره با طالبان كه اخيرا اوباما هم بر آن اشاره نمود مطلب بمانم كه نشد منتها براي اين پست موضوع كارتهاي كارگري در ايران را انتخاب نمودم .
بحث كارتهاي كارگري با آن كه دير زماني از عمرش نميگذرد اما حوادث بيشماري را در پي داشته اگر كمكي حوصله كنيد با هم اين تحولات را مرور نمائييم
سالهاست كه دولت ايران مشكلات بين المللي خود را به گردن دشمنان خارجي و مشكلات داخلي خود را به گردن مهاجران افغاني مياندازد و چنان داد سخن سر ميدهند كه گويا تمام مشكلات كشور ايران با رفتن مهاجران افغاني حل خواهد شد در هر زمينه كه نگاه كني با ارائه آمار و ارقام گوناگون اين گونه القا ميگردد كه تنها مشكل ايران مهاجران هستند و بس!!!
اين كه مهاجران طبق معاهدات بين المللي در تمام دنيا حق و حقوقي و از جمله حق تابعيت دارند يكبار هم از دهان اين عزيزان خارج نگرديده و كلا فراموش نموده اند كه بحث مهاجرت جهان شمول است و خود ايران جزو 10 كشور برتر دنياست كه اتباعشان از كشور خود مهاجرت نموده اند و در ساير كشورها اقامت و تابعيت دارند بطوري كه كشور آمريكا ، انگلستان و آلمان با بيش از 2 ميليون ايراني مهمترين كشورهاي پناهنده پذير ايران هستند. ايرانيان در اين كشورها تابعيت گرفته و همانند يك شهروند همان كشور از تمام حق و حقوق شهروندي برخوردار مي باشند .
اما در ايران مهاجراني كه 30 سال در ايران اقامت دارند و تا 2 نسلشان در اين كشور زاده شده اند هنوز حتي از كمترين حق و حقوقي برخوردار نيستند.
سال گذشته (1386) طي طرح آمايش 3 با هماهنگي وزارت كار ايران قرار شد جهت صدور مجوز كار از تمام افراد ذكور بالاي 18 سال نفري 70 هزار تومان دريافت نمايند تا مجوز صادر شود.
تمام اين اقدامات از جمله طرح آمايش 3 و ارائه كارت كارگري بر عهده يك شركت خصوصي بنام پژواك قرار داده شد
اما تغيير و تحولات
در ابتدا تنها چند شغل شاقه جهت اتباع افغانستان قرار داده شده بود و پس از اعتراضات فراوان مشاغل ديگر هم اضافه گشت
مبلغ هفتاد هزار تومان به حساب خزانه داري كل واريز گرديد (اگر يك ميليون نفر تعداد مهاجران متقاضي دريافت كارت كار باشد ميشود 10000000000 تومان و اگر هر دالر را 900 تومان محاسبه نمائيم ميشود تقريبا 78 ميليون دالر)
مهلت ثبت نام به اتمام رسيد و مهاجران به انتظار كارتهاي كار ماندند تا از برج 7 سال روان اين پروسه آغاز گرديد
در ابتدا براي دريافت كارت بايد كارفرما در اداره كار حاضر ميگرديد و تعهدنامه اي را امضا ميكرد كه اينچنين بود شما بايد هر ماه اين شخص را به اداره پوليس برده تا نامش ثبت شود ، در صورت تغيير محل كار و سكونت بايد محل كار و سكونت جديد را اطلاع دهيد ، تمام مسئوليت اين شخص را در محل كار و خارج آن بعهده بگيريد خب از حق نگذريد هيچ آدم عاقلي اين گونه تعهد نميدهد و لذا با استقبال بسيار سرد مهاجران براي دريافت كارت مواجه گشت و در بعضي شهرستانها همانند اصفهان ، شيراز و قم نيروي انتظامي از همين حربه بر عليه مهاجران استفاده نمود و آناني كه علاوه بر كارت آمايش 3 مجوز كار نداشتند هم مورد بي حرمتي واقع ميگرديدند.
اين نكته را هم ذكر نمايم كه براي دريافت اين كارتها هم مبلغ 2500 تومان مي بايست به حساب شركت پژواك واريز مينموديد.
بالاخره ماه حوت رسيد و هنوز كارتهايي كه مهلتشان رو به اتمام بود مشترياني نداشتند تا اين كه بحث حضور كارفرما و سپردن تعهد لغو گرديد و كارتها به خود مهاجران تحويل داده ميشد (صرف براي پرداخت 2500 تومان ) اما در محل اداره شاهد بوديم كه مبلغ 500 تومان بايد بابت پوشه اي كه هيچ كاربري نداشت (پوشه ها تعداد محدودي بود كه هر روز به افراد فروخته ميگشت و سر آخر باز مدارك از آن جدا گشته و براي فروش روز بعد كنار گذاشته ميشد و مدارك بدون پوشه بايگاني ميگرديد ) و مبلغ 500 تومان بابت دريافت فرم شماره 4 نقدا پرداخت مينموديد (معلوم نبود اين عمل سر خود بود يا با اطلاع مقامات اما گمان سرخود بودن بيشتر بود چرا كه اگر بنا بود هزينه اي پرداخت شود اولا كه 2500 تومان پرداخت شده بود و ثانيا مبالغ اضافه را هم بايد در بانكها پرداخت ميگرديد و نه نقد)
و بالاخرا آب پاكي كه ريخته شد با بودجه كلان احمدي نژاد جهت سال 88 و كاهش شديد بهاي نفت و احتمال كسري بودجه اين بار باز هم مهاجران بايد به داد اين دولت برسند سال بعد كارت كار در ازاي 500 هزار تومان مصوبه اي بود كه در سوم حوت از تصويب مجلس ايران گذشت يعني پيش بيني حدودا مبلغ 600 ميليون دالر از اين طريق
حال اگر مبلغ دريافتي شركت پژواك را حساب نمائيم با فرض دريافت 3500 تومان بصورت فيش بانك و نقد ميشود 3.5 ميليارد تومان يا بعبارتي 3.8 ميليون دالر و اگر حقوق ماهانه هر كارمند را 300 هزار تومان بگيريم ميشود حقوق يك ماه 11600 كارمند و با توجه به تعداد محدود مراكز توزيع كارت و تقسيمات عجيب و غريب كه هر مهاجر بايد مسير طولاني را جهت رسيدن به مركز طي نمايد و يك روز بي كار ميگرديد حال با حساب اين كه هر مهاجر مبلغ 5000 تومان جهت كرايه و نهار مصرف نمايد ميشود مبلغ 5 ميليارد تومان يا 5.5 ميليون دالر كه توسط اين مهاجران وارد چرخه اقتصاد گرديده است.
تصوير بالا كارتهايي است كه بدون كدام استفاده در زماني بدست مهاجران رسيد كه مهلتش رو به اتمام بود
تصوير بالا يكي از شعبات وزارت كار و امور اجتماعي در تهران است كه جهت توزيع اين كارتها در نظر گرفته شده بود و علارغم رو به اتمام بودن مهلت كارتها تجمع بسياري براي دريافت آن صورت گرفت چرا كه قوانين در ايران يك شبه تصويب ميگردد و شايعه اين كه كساني كه كارت كارگري نداشته باشند كارت اقامتشان باطل ميگردد همه را بدينجا كشانده بود
در اين سالها ثابت گشته كه در تمام تصميمات دولت ايران (چه امور داخلي و چه امور مهاجران ) هدف فقط منافع مالي دولت است و بس!!!
البته گله چنداني از اين دولت نيست چرا كه دولتي اينچنين كه با هزاران تحليل و برسي قصد داشت سوبسيد ها را ملغي كند (كه صد في صد به ضرر ملت و قشر ضعيف و متوسط و به منفعت دولت و قشر مرفه است) چه جاي نقد كه از ما هم نكند.
يك مطلب ديگر اين است كه علارغم تمام هزينه ها از جمله عوارض شهرداري و آموزش و كار كه دريافت مينمايد كمترين و كوچكترين امكاناتي از جمله بيمه درماني و ... هم ارائه نمي نمايد يعني در آمد بدون كدام هزينه