0
هريرود ، هيرمند و جواب دوستان
با سلام به تمام دوستان
از اين كه نتوانستم در اين چند روز به پيامهايتان پاسخ بگويم بسيار پوزش ميخواهم كه مصروفيتهاي بيش از حد كاري سبب ساز اين تاخير گشت.
در پست قبل دوستان نظرات بسيار با ارزشي ارائه نمودند و دو تن كه گمانم از ايرانيان عزيز بودند نظراتي عنوان نمودند كه لازم ديدم پاسخي هر چند كوتاه داشته باشم.
سد دوستي در خاك ايران و پائين دست هريرود احداث گشته اما چند مطلب
هيچ معاهده بين المللي كه دال بر وضعيت رودخانه هاي مشترك و نحوه تقسيم آب باشد وجود ندارد در مورد قواعد حقوقي رودخانه هاي بين المللي كنوانسيون بارسلون وجود دارد كه مربوط به سال 1991 است. البته اين كنوانسيون شامل رودهايي كه قابليت كشتيراني دارند، مي شود؛ مثل اروند رود در ايران، اما تكليف رودخانه هايي كه قابليت كشتيراني ندارند، تابع موافقت هاي دوجانبه است البته يك سري قواعد عرفي نيز وجود دارد كه مربوط به مسائل زيست محيطي و يا نحوه برداشت آب است كه به كشورهاي پايين دست لطمه اي وارد نشود و نيز هر گونه بهره برداري از منابع آبي رودخانه هاي مشترك بين كشورها مي بايست با توافق تمام كشورهايي باشد كه از آن آب بهره ميبرند.
اين از مورد اول كه كشورهاي ايران و تركمنستان بدون اطلاع و توافق افغانستان به ايجاد اين سد پرداختند در صورتي كه خود افغانستان به جهت جنگهاي داخلي و عدم امكانات فني هنوز نتوانسته از اين آب آن طور كه شايسته است استفاده نمايد.
در حال حاضر افغانستان به نسبت يك سوم ايران و تركمنستان هم از اين آب استفاده نمينمايد و حال آن كه ايران طرح انتقال اين آب به شهر مشهد را هم اجرا نموده و حال اگر ما در اين برهه اعتراض ننمائيم كه دولتمردان ما نكردند تا چند سال يا حداكثر چند دهه بعد كه بحران آب ايجاد گردد افغانستان هم ناگزير بايد با زدن سد (هم اكنون سد سلما در چشت شريف واقع در هرات وجود دارد كه تكميل نگشته و ايران هم مانع از تكميل آن ميگردد) بهره بيشتري از اين آب ببرد آن وقت است كه ايران با هوچي گري ادعا ميكند كه منافع ما در خطر است (در نظر بگيريم هر چه وابستگي به آب اين رود بيشتر گردد بيشتر ضرر عدم وجود آن را خواهد ديد)
اينجاست كه ميگويم دزدي چرا ؟ چون بر طبق عرف بين الملل هم دو سوم آب هريرود متعلق به ايران نيست كه بخواهد براي مهار و استفاده از آن اين گونه طرحها را اجرا نمايد.
آقا رضا در اين قسمت پيامتان "هر سدی که در هر جا احداث شود که ارتباطی به افغانستان پیدا نمی کند این سد در پایین دست رود احداث شده که از نظر قوانین بین المللی ارتباطی به کشور های بالا دست رود که فقط یکی از سر شاخه های آن در افغانستان است پیدا نمی کند"
حال بفرمائييد
1-بر طبق كدام قوانين بين المللي كشورهاي پائين دست حق تقسيم آب را دارند يك قانون را بفرمائييد
(اگر اين گونه بود زماني كه عراق و سوريه بر نحوه استفاده از حقشان از رود فرات قرار داد امضا نمودند تركيه كه سرچشمه آن است آن گونه مخالفت نميكرد تا منجر به فسخ قرار داد گردد آري برادر كشوري كه سرچشمه آب در آن است بر مبناي عقلي و عرفي حق بيشتري از آن دارد و هيچ گاه طرحهاي كشورهاي پائين دست را كه بعدها منجر به حقي از جانب آنها بر كشور سرمنشا گردد را نميپذيرد)
2- اگر از سرچشمه سد دوستي غير از هريرود منبع ديگري هم سراغ داريد بفرمائييد ما هم بدانيم
اما آقا رضا مباحثي هم در مورد هيرمند فرمودند كه بد نيست اين ها را هم ذكر نمايم
قرار دادي كه شما اشاره مينائييد يعني اين در ايران توسط مجلس تصويب شد اما در افغانستان با كودتاي محمد داوود به تصويب مجلس افغانستان نرسيد و به همين سبب وجهه قانوني ندارد و بر فرض هم كه قانوني باشد اين گونه قرار دادها قابل فسخ از سوي طرفي كه احساس ميكند به ضرر آن است ميباشد
حال ما تصور كنيم اين قرارداد قانوني و ما هم آنرا فسخ نميكنيم حال با تخلفات ايران چه كنيم؟
چرا ايران بر خلاف قرارداد با حفر چندين كانال آب را به سمت سد هاي انحرافي كهك و زهك در زابل (جايي كه طبق قرارداد متعلق به افغانستان مي باشد)به سمت خود انتقال داده است كه هر كدام به ترتيب 23 و 45 متر در ثانيه قدرت ذخيره دارند مگر نه اين كه از آب دزدي اين قسمت بر طبق آخرين آمار خودتان 65 هزار هكتار زمين در زابل زير كشت داريد؟ تا جايي كه اكنون مردم خود افغانستان در نيمروز و مشخصا شهر زرنج در تنگنا قرار گرفته اند .
مطلب بعد خشكسالي موجود در افغانستان است زماني كه حجم آب به نصف زمان قرار داد كاهش يافته دليلي بر تحويل همان مقدار آب به ايران نيست.
خشك شدن هامون نه به دليل كم آبي (البته كم آبي آن را تشديد نمود و لي دليل اصلي نيست) بلكه سياست غلط خود ايران باعث آن گشته كه منازعات فراواني را هم در بين مسئولين در پي داشته است
همان گونه كه ميدانيد هيرمند جرياني آندورئيسم دارد و سيستان هم موقعيت آندروئيك دارد وجود بادهاي 120 روزه سيستان ، گرماي بيش از حد هوا و از بين رفتن نيزارهاي هامون بر اثر وجود ماهي علفخوار آمور باعث اصلي خشك شدن هامون است
از اين كه نتوانستم در اين چند روز به پيامهايتان پاسخ بگويم بسيار پوزش ميخواهم كه مصروفيتهاي بيش از حد كاري سبب ساز اين تاخير گشت.
در پست قبل دوستان نظرات بسيار با ارزشي ارائه نمودند و دو تن كه گمانم از ايرانيان عزيز بودند نظراتي عنوان نمودند كه لازم ديدم پاسخي هر چند كوتاه داشته باشم.
سد دوستي در خاك ايران و پائين دست هريرود احداث گشته اما چند مطلب
هيچ معاهده بين المللي كه دال بر وضعيت رودخانه هاي مشترك و نحوه تقسيم آب باشد وجود ندارد در مورد قواعد حقوقي رودخانه هاي بين المللي كنوانسيون بارسلون وجود دارد كه مربوط به سال 1991 است. البته اين كنوانسيون شامل رودهايي كه قابليت كشتيراني دارند، مي شود؛ مثل اروند رود در ايران، اما تكليف رودخانه هايي كه قابليت كشتيراني ندارند، تابع موافقت هاي دوجانبه است البته يك سري قواعد عرفي نيز وجود دارد كه مربوط به مسائل زيست محيطي و يا نحوه برداشت آب است كه به كشورهاي پايين دست لطمه اي وارد نشود و نيز هر گونه بهره برداري از منابع آبي رودخانه هاي مشترك بين كشورها مي بايست با توافق تمام كشورهايي باشد كه از آن آب بهره ميبرند.
اين از مورد اول كه كشورهاي ايران و تركمنستان بدون اطلاع و توافق افغانستان به ايجاد اين سد پرداختند در صورتي كه خود افغانستان به جهت جنگهاي داخلي و عدم امكانات فني هنوز نتوانسته از اين آب آن طور كه شايسته است استفاده نمايد.
در حال حاضر افغانستان به نسبت يك سوم ايران و تركمنستان هم از اين آب استفاده نمينمايد و حال آن كه ايران طرح انتقال اين آب به شهر مشهد را هم اجرا نموده و حال اگر ما در اين برهه اعتراض ننمائيم كه دولتمردان ما نكردند تا چند سال يا حداكثر چند دهه بعد كه بحران آب ايجاد گردد افغانستان هم ناگزير بايد با زدن سد (هم اكنون سد سلما در چشت شريف واقع در هرات وجود دارد كه تكميل نگشته و ايران هم مانع از تكميل آن ميگردد) بهره بيشتري از اين آب ببرد آن وقت است كه ايران با هوچي گري ادعا ميكند كه منافع ما در خطر است (در نظر بگيريم هر چه وابستگي به آب اين رود بيشتر گردد بيشتر ضرر عدم وجود آن را خواهد ديد)
اينجاست كه ميگويم دزدي چرا ؟ چون بر طبق عرف بين الملل هم دو سوم آب هريرود متعلق به ايران نيست كه بخواهد براي مهار و استفاده از آن اين گونه طرحها را اجرا نمايد.
آقا رضا در اين قسمت پيامتان "هر سدی که در هر جا احداث شود که ارتباطی به افغانستان پیدا نمی کند این سد در پایین دست رود احداث شده که از نظر قوانین بین المللی ارتباطی به کشور های بالا دست رود که فقط یکی از سر شاخه های آن در افغانستان است پیدا نمی کند"
حال بفرمائييد
1-بر طبق كدام قوانين بين المللي كشورهاي پائين دست حق تقسيم آب را دارند يك قانون را بفرمائييد
(اگر اين گونه بود زماني كه عراق و سوريه بر نحوه استفاده از حقشان از رود فرات قرار داد امضا نمودند تركيه كه سرچشمه آن است آن گونه مخالفت نميكرد تا منجر به فسخ قرار داد گردد آري برادر كشوري كه سرچشمه آب در آن است بر مبناي عقلي و عرفي حق بيشتري از آن دارد و هيچ گاه طرحهاي كشورهاي پائين دست را كه بعدها منجر به حقي از جانب آنها بر كشور سرمنشا گردد را نميپذيرد)
2- اگر از سرچشمه سد دوستي غير از هريرود منبع ديگري هم سراغ داريد بفرمائييد ما هم بدانيم
اما آقا رضا مباحثي هم در مورد هيرمند فرمودند كه بد نيست اين ها را هم ذكر نمايم
قرار دادي كه شما اشاره مينائييد يعني اين در ايران توسط مجلس تصويب شد اما در افغانستان با كودتاي محمد داوود به تصويب مجلس افغانستان نرسيد و به همين سبب وجهه قانوني ندارد و بر فرض هم كه قانوني باشد اين گونه قرار دادها قابل فسخ از سوي طرفي كه احساس ميكند به ضرر آن است ميباشد
حال ما تصور كنيم اين قرارداد قانوني و ما هم آنرا فسخ نميكنيم حال با تخلفات ايران چه كنيم؟
چرا ايران بر خلاف قرارداد با حفر چندين كانال آب را به سمت سد هاي انحرافي كهك و زهك در زابل (جايي كه طبق قرارداد متعلق به افغانستان مي باشد)به سمت خود انتقال داده است كه هر كدام به ترتيب 23 و 45 متر در ثانيه قدرت ذخيره دارند مگر نه اين كه از آب دزدي اين قسمت بر طبق آخرين آمار خودتان 65 هزار هكتار زمين در زابل زير كشت داريد؟ تا جايي كه اكنون مردم خود افغانستان در نيمروز و مشخصا شهر زرنج در تنگنا قرار گرفته اند .
مطلب بعد خشكسالي موجود در افغانستان است زماني كه حجم آب به نصف زمان قرار داد كاهش يافته دليلي بر تحويل همان مقدار آب به ايران نيست.
خشك شدن هامون نه به دليل كم آبي (البته كم آبي آن را تشديد نمود و لي دليل اصلي نيست) بلكه سياست غلط خود ايران باعث آن گشته كه منازعات فراواني را هم در بين مسئولين در پي داشته است
همان گونه كه ميدانيد هيرمند جرياني آندورئيسم دارد و سيستان هم موقعيت آندروئيك دارد وجود بادهاي 120 روزه سيستان ، گرماي بيش از حد هوا و از بين رفتن نيزارهاي هامون بر اثر وجود ماهي علفخوار آمور باعث اصلي خشك شدن هامون است