0

حقيقتي كه از نگاه ايران دور ماند

Posted by زولانه on ۲۳:۲۹ in
دولت ايران پس از انقلاب سال 57 و با طرح حمايت از جنبشهاي رهايي بخش و مشخصا پس از اتمام جنگ با عراق و همزمان با رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني رويكرد جديدي در سياست خارجي خود اختيار نمود.
اين سياست شامل حمايت مالي و تسليحاتي از گروهكهاي بين المللي و نيز دولتهاي ضعيف ميگشت مشروط بر آن كه همگام با سياست ضد اسرائيلي و ضد آمريكايي ايران باشند و يا به هر طريقي بتوانند در اين سياست جايي داشته باشند. ايران كه ضربات بسياري از ناحيه اعراب منطقه در جنگ با عراق ديده بود با آغاز تهاجم عراق به كويت سريعا تمام آن خصومتها را به فراموشي سپرد و با اعراب وارد مذاكره گرديد البته وجه مشترك اسرائيل و صدام بهانه خوبي براي اين عمل در اختيار ايران قرار داد. ايران تا آنجا در اين عمل پيش رفت كه هتاكي ها و كشتار زائران ايراني توسط دولت سعودي در سال 66 را ناديده انگاشت و با عربستان هم رسما روابط برقرار نمود. اين سياست پاي ايران را تا آفريقا و آمريكاي جنوبي هم كشاند. موضوعي كه از ديد ايران كمكهاي انسان دوستانه و توسعه روابط بيان ميگشت از ديد ديگران دخالت تعريف ميگشت.
اين كه ايران چه سياستي را در پيش گرفت و به كجا رسيد مقوله بحث بنده نيست اما چيزي كه مرا وادار به نگاشتن مقاله حاضر نمود اين است كه ايران يك نكته اساسي را فراموش نمود و آن خصومت ديرينه اعراب با فارسهاست (نگفتم ايران چرا كه اين خصومت با فارسهاي ديگر كشورها همچون افغانستان هم هست اما اوج آن با ايران است)
ايران در تمام اين سالها تمام مشكلات خارجي خود را به آمريكا و اسرائيل نسبت داد و مشكلات داخلي خود را هم به گردن مهاجران افغاني انداخت اشتباهي كه حس تنفر و بدبيني عميقي را بين ملت افغانستان و ايران باعث گشت دو ملتي كه با هم از يك ريشه و تبار و تاريخ و فرهنگ و زبان بودند هم اينك چنان از يكديگر تنفر دارند كه به خون هم تشنه هستند تنفري كه با دخالتهاي ايران در امور داخلي افغانستان هم رو به فزوني نهاد. دولت ايران به يكباره فراموش نمود كه ملت افغانستان و خصوصا شيعيان آن با آن كه خود در جنگ بسر ميبردند بنا به حكم مرجع ديني خود (خميني) به ميدان جنگ ايران و عراق رفته و كشته هاي بسياري نيز داده اند
اما از ديگر سو روابط با اعراب در سرحد امكان جريان دارد و ايران هم گمان مينمايد به واسطه تطميع مالي و باج دهي ميتواند اعراب را با خود در زمينه هاي گوناگون همسو سازد.
اما حس ناسيوناليستي به حدي در اعراب قوت دارد كه هيچ كشور عربي هيچگاه ايران را بر ساير اعراب ترجيح نميدهد و هر گاه كه توانسته اند ايران و حتي رئيس جمهور آن را تحقير نموده و بيش از پيش هم كرنش ايران را شاهد بوده اند.
براي نمونه ادعاي امارات بر 3 جزيره ايران از جمله ابو موسي كه مهمترين جزيره است كه در قلب تنگه هرمز قرار دارد تنگه اي كه تمام داد و ستد كشورهاي عربي حاشيه خليج از آنجا با جهان برقرار است ،حمايت تمام كشورها ي عربي در تمام بيانيه هاي مشتركشان را در پي دارد. تا جايي كه بشار اسد رئيس‌جمهور سوريه كه متحد استراتژيك ايران بوده و پيمانهاي نظامي هم با هم بسته اند هم اين ماه در گفتگو با روزنامه اماراتي الخليج اعلام كرد، سوريه در اختلاف امارات و ايران بر سر جزاير همراه امارات است.
از ديگر سو سخنان علي اكبر ناطق نوري كه بحرين را از نظر تاريخي يكي از استانهاي ايران خوانده بود موج عظيمي از اين شكاف و كينه را نمايان ساخت تا جايي كه دولت مراكش رسما روابط ديپلماتيك خود با ايران را قطع كرد و ايران مجبور شد تلويحا عذر خواهي نمايد و منوچهر متكي وزير امور خارجه خود را به چند كشور عربي منجمله بحرين بفرستد
و نيز تحريف نام خليج فارس به خليج العربي عملي بود كه با حمايت تمام كشورهاي عرب خليج فارس پي ريزي گشته بود.
و همين طور در آخرين اجلاس كشورهاي عرب حوزه خليج فارس از احمدي نژاد دعوت نمودند تا منحيث مهمان ويژه در آن شركت نمايد اما او را در مكاني جاي دادند كه دقيقا در بالاي سر او نقشه كلاني نصب نمودند كه خليج فارس را آشكارا خليج العربي درج نموده بودند اين اقدام اعتراضات گسترده اي را در بين طيف مخالفان احمدي نژاد در پي داشت. همينطور قطر كه پيشتر اعلام نموده بود در دور جديد اجلاس سران عرب از ايران هم دعوت ميكند با توجه به اختلافات از اين عمل سر باز زد.
البته ايران هم سياست خاص خود را دنبال ميكند و آن حمايت از اقليت شيعيه ساكن اين كشورهاست و در تازه ترين تحولات محمد العوفي سركرده القاعده در عربستان كه در يمن بود پس از دستگيري در اعترافاتي كه از شبكه العربيه پخش شد بر ارتباط دستگاه امنيتى و تجسسى ايران (وزارت اطلاعات) و حوثيها (شورشيان يمن) با تشکیلات "القاعده در شبه جزیره عرب" و آمادگى ایران برای حمایت مالی وتسلیحاتی لازم به منظور انجام عمليات تروريستى اعتراف نمود.


تنشهاي شيعيان با اهل تسنن در كشورهاي عربي رو به فزوني نهاده است در عربستان يكي از بدترين موارد تنش در سال‌هاي اخير در فوريه گذشته بين زائران شيعه و پليس محلي در شهر مدينه رخ داد. البته حس اين دولتها هم طبيعي است در تصوير زير عكس خميني را در يكي از روستاهاي شيعه نشين يمن نشان ميدهد حال تصور كنيم كه عكس فهد يا هر رهبر عربي را مردم سني يا اعراب جنوبي ايران بر روي لوحي وسط خيابان نصب نمايند چه پيامدي دارد و دولت ايران چه برخوردي خواهد داشت.


نمونه بارز ديگر از حس ناسيوناليستي اعراب را ميتوان در پي برد تيم ملي فوتبال عربستان برابر ايران مشاهده نمود. تلويزيون ايران پس از زدن گل اول ايران دوربين را بين تماشاگران برد و بر روي پارچه نوشته اي كه عنوان يا علي مدد بر روي آن نگاشته شده بود زوم نمود اما پس از پايان بازي و برد عربستان اين كه تلويزيونهاي كشور عربستان شادي نمايند طبيعي است تا جايي كه آنها هم در اقدامي مشابه اعلام نمودند مدد علي هم به كار ايران نيامد منتها بطور قاطع تمام رسانه هاي عربي منجمله شبکه های الرای، ام بی سی، ای آر تی، ‏ای آر تی العین، العربیه به همراه شبکه الجزیره اسپورت اين برد را برد مذهب و برد اعراب بر عجم تلقي نمودند و نيز خوشحالی تمامی شبکه های عربی از جمله تلویزیون های دولتی ‏سوریه، عمان، قطر، کویت، بحرین و شبکه های خصوصی لبنانی از شکست تیم ملی ‏ایران برابر عربستان بود.‏ این شبکه ها نیز با تحلیل های احساسی و عربی به نوعی خودشان را در این پیروزی سهیم ‏می دانستند.‏
اين حس تا جايي گسترش داشت كه تلویزیون های العراقیه و البغدادیه عراق نيز از برد عربستان ابراز خوشنودي نموده و آن را با لحني كاملا احساسي به عربستان تبريك گفتند.
حال يك سوال از دولتمردان ايران مطرح ميشود آيا ملتي چون افغانستان كه از هر جهت خوشحالي ايرانيان به جهت همان اشتراكات خوشحالشان مينمود و غمشان آنان را غمزده مينمود مستحق يك چنين سياستي بودند؟ آيا وقت بازنگري در سياستهاي منطقويتان فرا نرسيده؟ تمام اين اقدامات هم سبب نگشته ايران دست از سياستهاي خود بكشد و لا اقل راه مهربانتري را با اتباع و دولت افغانستان در پيش بگيرد .
بديهي است دو ملت ايران و افغانستان با كمي توجه بنا به همان اشتراكات به دوستان و متحدان حقيقي يكديگر مبدل خواهند گشت همان گونه كه در خارج از ايران همين گونه است در سفري كه قبل از عيد به يونان داشتم از كمپ مهاجراني بازديد نموديم كه بنا به شورشهاي يونان گرفتار شده بودند و از لحاظ بهداشتي و غذايي در وضعيت وخيمي قرار داشتند در اين كمپ تعداد زيادي اتباع ايران و افغانستان بودند و جالب اين كه ايرانيان و افغانها كاملا به هم ميرسيدند و حتي اندك غذاي خود را به اطفال كساني كه با خانواده بودند ميدادند. اين احساس زيباترين نماد حس دوستي بود كه در آن فضاي مملو از ياس و سرخوردگي با انبوهي از غم و پريشاني به چشم ميخورد .

|

Copyright © 2009 از ديار غربت All rights reserved. Theme by Laptop Geek. | Bloggerized by FalconHive.