2
خوي و خصلت ما مردم افغانستان
Posted by زولانه
on
۱۵:۵۴
in
افغانستان،دل مشغوليهاي روزانه
گاهي مواقع به خوي و خصلت خودمان نگاهي مياندازم و تا كه ببينم كجا هستيم و كجا نيستيم
راستش بسيار بعضي مواقع شرمم ميشود.
از اين كه خوي و خصلت بسيار بچه گانه اي داريم برخوردهايمان دور از نزاكت است هر چند هر چقدر از نظر سن و موقعيت اجتماعي كلان باشيم. ما هنوز با يك ملت متمدن بسيار فاصله داريم.
به تازگي اتفاقاتي در شرف وقوع است در عرصه ديجيتال كه گمان نكنم نمونه اش در جايي يافت شود و يا حداقل به اين شدت يافت نميشود.
ما مردمي هستيم كه هنوز به معناي واقعي يك ملت نيستيم و هنوز اختلافات خانوادگي ، طبقاتي و قبيلوي و نژادي و زباني به شدت بينمان فاصله انداخته است. هنوز كينه هاي بسيار در دلهامان هست كه مجال بروز و ظهور نيافته است و نمونه اش اين روزها شاهد هستيم آن هم از سوي افراد تحصيل كرده وبه اصطلاح با علم و فرهنگ
گروهي كه دروبلاگها مطالب و نظرات صاحب وبلاگ را در مخالفت با عقايد خود ميپندارند بجاي بحث و گفتگو راهي را پيش ميگيرند كه بسيار از منطق انسانيت بدور است و آن هم فحاشي و ناسزا گفتن به ديگران در وبلاگهايشان از زبان و با نام و آدرس فرد مورد نظرشان كه با او مخالف هستند.
براستي آيا اين فبيل اعمال شرم آور نيست؟
چه چيزي از اين گونه مجادله نصيبمان خاد شد آيا فرد مورد نظر را بيش از بيش بر نظراتش متعصبتر نخواهد كرد؟ اگر ما بتوانيم با هم گفتگوي منطقي داشته باشيم تا نظرات طرفين متعادل و به هم نزديكتر شود آيا خوبتر نخواد بود؟
يادم هست زماني كه تازه موبايل فراوان شده بود هم همين گونه بود كه دوستان و آشنايان با شماره جديدشان مزاحمت ايجاد مينمودند و بعد از تماس در قبال صحبت يا گپ نميزدند و يا هم از آن طرف پوف ميكردند و بعد كه معلوم ميشد ميگفت خواستم مزاق كنم ؟
آخر اين چه مزاقي است بي فرهنگ؟
راستش بسيار بعضي مواقع شرمم ميشود.
از اين كه خوي و خصلت بسيار بچه گانه اي داريم برخوردهايمان دور از نزاكت است هر چند هر چقدر از نظر سن و موقعيت اجتماعي كلان باشيم. ما هنوز با يك ملت متمدن بسيار فاصله داريم.
به تازگي اتفاقاتي در شرف وقوع است در عرصه ديجيتال كه گمان نكنم نمونه اش در جايي يافت شود و يا حداقل به اين شدت يافت نميشود.
ما مردمي هستيم كه هنوز به معناي واقعي يك ملت نيستيم و هنوز اختلافات خانوادگي ، طبقاتي و قبيلوي و نژادي و زباني به شدت بينمان فاصله انداخته است. هنوز كينه هاي بسيار در دلهامان هست كه مجال بروز و ظهور نيافته است و نمونه اش اين روزها شاهد هستيم آن هم از سوي افراد تحصيل كرده وبه اصطلاح با علم و فرهنگ
گروهي كه دروبلاگها مطالب و نظرات صاحب وبلاگ را در مخالفت با عقايد خود ميپندارند بجاي بحث و گفتگو راهي را پيش ميگيرند كه بسيار از منطق انسانيت بدور است و آن هم فحاشي و ناسزا گفتن به ديگران در وبلاگهايشان از زبان و با نام و آدرس فرد مورد نظرشان كه با او مخالف هستند.
براستي آيا اين فبيل اعمال شرم آور نيست؟
چه چيزي از اين گونه مجادله نصيبمان خاد شد آيا فرد مورد نظر را بيش از بيش بر نظراتش متعصبتر نخواهد كرد؟ اگر ما بتوانيم با هم گفتگوي منطقي داشته باشيم تا نظرات طرفين متعادل و به هم نزديكتر شود آيا خوبتر نخواد بود؟
يادم هست زماني كه تازه موبايل فراوان شده بود هم همين گونه بود كه دوستان و آشنايان با شماره جديدشان مزاحمت ايجاد مينمودند و بعد از تماس در قبال صحبت يا گپ نميزدند و يا هم از آن طرف پوف ميكردند و بعد كه معلوم ميشد ميگفت خواستم مزاق كنم ؟
آخر اين چه مزاقي است بي فرهنگ؟